جناب آقاي عالي
 
سلام عليكم
 

الآن دقيقاً ساعت 2 و 16 دقيقة بامداد روز چهارم اسفند است.   گفتم سري به اينترنت بزنم و پس از بازتاب و عدلروم شمال نيوز را كه از زحمات ارزشمند دوست بسيار خوبم جناب آقاي مهندس رمداني است باز كردم و در ابتدا به اين عنوان برخوردم كه! عدالت؟ بيچاره.   نقدي بر يادداشتي "دكتر رنجبر" .  بسيار خوشحال شدم و بايد كه تشكر قلبي خود را از نقد شما داشته باشم.   گرچه سؤالاتم را نقد نكرديد و به نوعي از آن استقبال كرديد ولي با جملاتي شخص مرا نقد فرموديد و اينكه مديران همه از يك قماشند و سر تا پا يك كرباس.  مي خواهم با فرياد رسا به شما عرض كنم حق با شما است.   امكان بررسي عملكردها براي شما فراهم نيست و از پشت صحنه ها اطلاعات كمتري داريد.  من هم الآن چندان با اطلاع نيستم.   آنچه از اطلاعاتم باقي مانده مربوط به شناختي است كه از افراد از ابتداي انقلاب تا كنون دارم و ماهيت كارها و انديشه ها و شعارهايي كه بعضاً براي فريب افكار عموم و سوار شدن بر موج احساسات مردمي انتخاب مي كنند را تا حدودي مي دانم.

برادر خوبم، اول سخن اينكه در كوران حوادث به دام موقعيت خواهي گرفتار نشويد و قلم را به سمت مديحه سرايي از حاكمان و حتي به سمت نقد ناجوانمردانه و غير منصفانه نگردانيد.   در جامعه اي هستيم كه قضاوت هاي غير منصفانه از خوب و بد موج مي زند و رفته رفته مي رويم به سمتي كه تشخيص نيك از بد مشكل شده و پليداني مي آيند كه شعار خوبان را چماق و عاقلان را خانه نشين كرده و عربده كشان بر مساند قدرت تكيه زده و در عالم مستي از قدرت فرياد وا اسلاما را بلندتر از هر زماني سر مي دهند و ما و شماي قلم به دست را هم به بازي و سخره گرفته و به همديگر مشغولمان مي كنند.   هنوز اين قدسيان گويي شعر نازنين حافظ از بر مي كنند و هنوز لذت هيچ شعري مانند غزل حافظ مزة عسل نمي دهد كه مي فرمايد:

واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند

چون به خلوت مي رسند آن كار ديگر مي كنند

مشكلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند

يارب اين نودولتان را بر خر خوشان نشان

كاين همه قلب و دغل در كار داور مي كنند

جناب آقاي عالي

واقعاً آرزوي اين را دارم كه كل عملكرد حقير در دوران كوتاه خدمت در نهاد ارزشمند جهاد سازندگي در دوران سيل نكا و زلزلة بلده و سيل تنكابن و هجوم بقول شما حوادثي كه دلار را تا سر حد 6 دلار پائين آورده بود به نقد منصفانه گرفته شود و با دوران بعد و قبل از من مقايسه شود.   آناني كه هنوز اين مسند را تجربه نكرده اند ممكن است ادارة آن را امري راحت به حساب بياورند ولي تجربه كرده ها مي دانند كه اگر تعداد معلمان در آموزش و پرورش نبود به لحاظ موضوعات متعدد و تنوع مسئوليت ها هيچ دستگاهي به اندازه جهاد وسعت و پيچيدگي ندارد و كاركردن نيرويي كه از خارج آنهم در بحراني ترين شرايط كه در آن گمشده اي به نام حداقل دو هزارتن مرغ وجود دارد كه سر و صداي همه را در آورده و نقل محافل شده و در صفحات لطيفه و هزل و فكاهي گل آقاي مرحوم صابري جا خوش كرده بود و بدهي به پرسنل در آن موج مي زد اين كمترين در اثر خواهش وزير وقت و تهييج شدن به انجام عملي فداكارانه و انتحاري در بدترين شرايط ممكن به قبول آن تن دادم و با خودم عهد نموده بودم كه نه دل به اصلاحگران شعاري ببندم و نه گردن در برابر اصولگرايان خارج از اصول فرود بياورم.   به همين دليل عزم را جزم كرده و به مطالعة نقاط درد تا حد توان پرداختم.  در قدم اول به عنوان اولين اقدام گفتم بايد كاري بزرگ انجام دهم و آن كندن ميخ زنگ زدة 18 ساله اي بود كه خوشبين ترين افراد توصيه مي كردند كه كاري نشد و سخت است ولي گفتم حتي اگر بلافاصله بعد از آن عزل شوم احساسم اين است كه وظيفة خودم را انجام دادم.   شايد توضيح جزئيات موارد از حوصله بدور باشد و بسياري را برنجاند كه چه توقعاتي را پاسخ منفي دادم و در عوض به كدام مسير بيشتر بها مي دادم.  اگر خوش انصاف باشيد و اهل جستجوگري ميتوانيد به سازمان حاضر جهاد كشاورزي برويد و از نزديك حتي از آنهايي كه سابقاً با من در خصومت بودند انصاف بخواهيد.   از پائين دستي ها و شهرستانها سؤال بفرمائيد تا بر ميزان اعتماد شما افزوده شود.  شايد اكثر مديران پس از بر كنار شدن روي برگشت به درون بدنه نيروها را نداشته باشند ولي هنوز هم الحمدلله به طور مرتب با اكثر نيروها در ارتباط هستم و از وجود آنها بهره مي برم.   خداوند حافظة خوبي برايم مقرر فرموده و مي توانم اكثر حوادثي را كه در دوران مديريتم بوقوع پيوسته را با جزئيات لازم تشريح نمايم.  فقط ذكر مصاديق دردسرهايي را ببار خواهد آورد كه حتماً تصديق خواهيد فرمود كه نبايد زياد به پر و پاي صاحبان موارد بپيچم.   خود سؤالات را مرور بفرمائيد و يكي يكي را باز و تحليل نمايد تا مورد استفاده بيشتر جامعه قرار گيرد.  هر كدام از سؤالات مي تواند حداقل يك صفحه نوشتة جانانه را به همراه داشته باشد و فصل خوبي را در نوشتجات اينترنتي رقم بزند.   بار ديگر از ورود شما به صحنه نقد اين كمترين تشكر دارم.

غلامعلي رنجبر